تصاویزی از اعماق زمین
بقیه تصاویر در ادامه مطلب
منابع احتمالي كارشناسي ارشد
معرفی برخی از منابع احتمالی آزمون کارشناسی ارشد رشته زمین شناسی :
لازم به ذکر است که این منابع صد در صد نیست. بعد هم ضرایب کارشناسی ارشد برای امسال تغیراتی کرده است و درس زیست محیطی هم اضافه شده است. تا پایان این مطلب را بخوانید.
1.منابع زبان عمومی و تخصصی :
زبان عمومی انتشارات دانشگاه پیام نور
زبان تخصصی انتشارات دانشگاه پیام نور
مرتضی پیروز انتشارات آدنا PHESICAL GEOLOGY
2.منابع رسوب شناسی :
رسوب شناسی دکتر موسوی حرمی انتشارات آستان قدس رضوی
رسوب شناسی دکتر احمد معتمد انتشارات دانشگاه تهران
3.منابع زمین شناسی نفت :
زمین شناسی نفت دکتر سحابی انتشارات دانشگاه تهران
زمین شناسی نفت دکتر رضایی انتشارات دانشگاه تهران
4: منابع زمین شناسی ایران.
زمین شناسی ایران دکتر درویش زاده انتشارات دانشگاه تربیت معلم
زمین شناسی ایران دکتر آقا نباتی انتشارات سازمان زمین شناسی
زمین شناسی ایران دکتر خسرو تهرانی انتشارات دانشگاه تهران
5.منابع ژئو شیمی :
ژئو شیمی دکتر فرید مر انتشارات دانشگاه شیراز
6.منابع دیرینه شناسی :
دیرینه شناسی دکتر خسرو تهرانی انتشارات دانشگاه تهران
دیرینه شناسی علی بابا چهر زادی انتشارات دانشگاه پیام نور
7. منابع چینه شناسی :
چینه شناسی دکتر خسرو تهرانی انتشارات دانشگاه تهران
چینه شناسی دکتر شمیرانی (جزوه) دانشگاه شهید بهشتی
8.منابع آب های زیر زمینی :
آب های زیر زمینی دکتر صداقت انتشارات دانشگاه پیام نور
آب های زیر زمینی مک ورتر - کی سواناوا (ترجمه) انتشارات مرکز نشر دانشگاهی
9.منابع زمین شناسی مهندسی :
زمین شناسی مهندسی دکتر معماریان انتشارات دانشگاه تهران
زمین شناسی مهندسی دکتر بهنیار-طباطبایی انتشارات دانشگاه تهران
10.منابع زمین شناسی اقتصادی :
زمین شناسی اقتصادی دکتر فرید مر انتشارات دانشگاه شیراز
زمین شناسی اقتصادی دکتر کریم پور انتشارات دانشگاه مشهد
زمین شناسی اقتصادی دکتر یعقوب پور انتشارات مرکز نشر دانشگاهی
11. منابع پترولوژی و سنگ شناسی:
سنگ شناسی رسوبی دکتر سحابی انتشارات دانشگاه تهران
سنگ شناسی رسوبی موريس. اي .تاکر (ترجمه ) انتشارات دانشگاه تهران
سنگ شناسی دگرگونی دکتر درویش زاده انتشارات دانشگاه پیام نور
سنگ شناسی آذرین زرعیان.سرابی.درویش زاده انتشارات دانشگاه تهران
سنگ شناسی آذرین دکتر معین وزیری انتشارات دانشگاه تربیت معلم
پترولوژی (پترولوژی تجربی) دکتر درویش زاده انتشارات دانشگاه تهران
سنگ شناسی آذرین و دگرگونی دکتر علی اصغر سپاهی گرو انتشارات نور علم
12. منابع زمین شناسی ساختمانی و تکتونیک :
زمین شناسی ساختمانی دکتر الیاسی (جزوه) دانشگاه تهران
زمین شناسی ساختمانی دکتر پور کرمانی انتشارات علوی
زمین شناسی ساختمانی دکتر علوی انتشارات سازمان زمین شناسی
زمین شناسی ساختمانی دکتر حسن مدنی انتشارات جهاد دانشگاهی
14. زمین شناسی زیست محیطی:
این منبع امسال اضافه شده است و چون بنده مدتی است که از محیط دانشگاه دور هستم هنوز نتوانستم چیزی برای آن پیدا کنم و ان شاءالله به زودی این را به وبلاگ اضافه می کنم. اگر هم دوستان در این مورد اطلاعاتی دارند لطفاً برای آگاهی بنده و سایر دوستان اطلاع بدهند.
راستی ضرایب امتحانی نیز امسال تغییر کرده و من چون تنها دو تا رشته اش را در جریان هستم می گذارم برای پست بعدی که کامل بنویسم. البته توی پیک سنجش هفته اول و دوم شهریور کامل نوشته است.
لذا دستانی که می خواهند برای فوق لیسانس (کارشناسی ارشد) بخوانند حتماً مراجعه کنند و ضرابی را یادداشت نمایند.
غار کتله خور زنجان
غار کتله خور زنجان

غار عظيم و زيباى كتله خور در ۱۶۵ كيلومترى جنوب باخترى استان زنجان قرار گرفته كه از طريق جاده آسفالته زنجان- سلطانيه- خدابنده- گرماب و از طريق جاده زنجان- بيجار - گرماب و همچنين از جاده همدان- كبودرآهنگ نيز قابل دسترسى است. اين غار از شهر گرماب حدود ۷ كيلومتر فاصله دارد.غار كتله خور براساس بررسى هاى انجام گرفته معانى مختلفى دارد مثل: تپه خورشيد روستاى بدون خورشيد و غيره كه مناسب ترين معنى به دست آمده يك كاربرد تركى بوده كه كتله به معنى پستى و بلندى و ناهموارى هاى داخل غار و خور به معنى راحتى و آسانى است كه به صورت كلى به معنى پستى و بلندى هاى راحت و دنج مى باشد. طبق عكس ها و نقشه هاى زمين شناسى غار كتله خور در دل كوه ساقيزلو در آهك هاى اليگوميوسن مربوط به دوران سوم زمين شناسى به وجود آمده و تقريباً حدود ۳۰ ميليون سال مى تواند قدمت داشته باشد.

دهانه ورودى غار كتله خور به صورت طاق مثلثى شكل به قطر ۷۰ سانتى متر بوده كه تنها راه دسترسى به داخل غار بوده و هست و سيلاب يا رودخانه كوچكى كه از جلوى ورودى غار رد مى شده باعث شده بود كه دهانه اين غار كمى بالاتر و در دامنه كوه قرار بگيرد كه بعداً اين سيلاب از قسمت هاى بالاتر منحرف گرديده است. اين دهانه تا سال ۱۳۷۲ به صورت طبيعى بوده كه از اين سال توسط معاون عمرانى استاندارى زنجان تعريض و بازگشايى گرديد.

هم اكنون اين غار به صورت سه طبقه خشك و طبقه چهارم به بعد مسيرهايى نيز به صورت آب بوده و زمين شناسان احتمال تشكيل چهار طبقه ديگر را تا سفره آب زيرزمينى نيز داده اند كه در سال ۲۰۰۳ ميلادى حدود ۳۰ كيلومتر از مسيرهاى متعدد غار توسط زمين شناسان آلمان و سوئيس نقشه بردارى شده و از سال ۷۲ تاكنون تقريباً ۵/۲ كيلومتر آن به صورت رفت و برگشت با نورپردازى هاى انجام گرفته آماده بازديد مى باشد.

اين غار از لحاظ وسعت دومين غار جهان و از لحاظ زيبايى اولين غار جهان شناخته شده است كه گشت و گذار و ديدن پديده هاى داخل غار اعم از دهليزها و گذرگاه ها و وجود ستون هاى عظيم و وجود استلاگتيت ها (چكنده ها) استلاگميت ها (چكيده ها) به رنگ هاى مختلف و تعدادى قنديل هاى توخالى و نيسانى كه جزء كمياب ترين قنديل ها بوده و به لحاظ منحصر به فرد بودن جلوه ويژه اى به غار مى دهد.

قنديل هاى داخل غار در چند نوع بوده كه بخشى به صورت گل كلمى مى باشد. قنديل هاى گل كلمى به خاطر عدم رسوب گذارى رشد نداشته و قبلاً تشكيل هر ميلى متر اين نوع قنديل ها ۳۰ سال طول مى كشيده است ولى استلاگتيت ها و استلاگميت هاى غار كه قنديل هاى قلمى و نيسانى از اين نوع مى باشد اكنون فعال بوده و هر ۷ سال يك ميلى متر آن تشكيل مى شود كه البته اين رقم ها برآورد تقريبى مى باشد زيرا رشد قنديل ها به شرايط مانند قابل نفوذ يا غيرقابل نفوذ بودن سقف غار و غلظت بى كربنات محلول و سرعت آب و قابليت سقف جهت نگهدارى رسوبات و غيره بستگى دارد.

قنديل ها در سقف، كف و بدنه هاى غار به اشكال مختلفى مثل شير خوابيده، پنجه شير، پاى فيل، لباس عروس، قلعه شمع، سگ شكارى، دست شيطان، نخل سوخته، مريم مقدس، دو جادوگر، سفره عقد و عروس و داماد ديده مى شود. آب و هواى داخل غار در قسمت هاى مختلف متفاوت مى باشد.

مثلاً در ورودى به دليل چرخش هوا تا ۴۰۰ مترى به صورت تقريباً خنك بوده و از ۱۱ درجه شروع و قسمت هاى جلوتر كه رطوبت به بالاى ۹۰ درصد مى باشد به ۲۴ درجه نيز مى رسد و اكنون تنها موجود داخل غار به علت نبودن تغذيه و نور كافى فقط خفاش مى باشد كه در زمان غروب جهت تغذيه در ورودى غاررفت و آمد دارد. ( به نقل از روزنامه همشهري )

تحلیل زبان شناسی
غار کتله خور هم سن غار علی صدر نیست. غار علی صدر در تشکیلات مربوط به ژوراسیک قرار دارد و سن تشکیلات آن بیش از 140 میلیون سال است. در حالیکه غار کتله خور در تشکیلات الیگومیوسن با سن کمتر از 40 میلیون سال قرار دارد. قدمت و تشکیل این دو غار ارتباطی به هم ندارد و نهایتا هم به هم ختم نمیشوند.
(سفره عقد) كه به نظر من زيباترين قسمت اين غار است .

متاسفانه برخی دوستان رسانه یی گفته اند که ((کتله)) به معنای ((غار)) و ((خور)) به معنای خورشید است ، پس بنابراین کتله خور یعنی غار خورشید.
اما این یک برداشت سطحی از نام این غار است.
درست توجه فرمایید که در فرهنگ زبان ایران زمین ، ((کت)) با ضمه ی روی ((ک)) به معنای سوراخ کوچک است....کما اینکه هنوز در شهری کهن مانند دزفول ( که از قدیمی ترین آریاییان هستند و قدمتی 7000 ساله دارند) عمل نخ کردن سوزن را ((کت کردن سوزن)) گویند. در کرمان هنوز به سوراخ های مجرای رابط آب بین دو باغ نیز ((کت)) گویند.
و لغت (( کوتوله )) نیز از اینجا ریشه میگیرد.
و اما همین لغت ((کت)) اگر با فتحه کاف همراه باشد در زبان ادبیات ایران زمین ضمن اینکه معنی ((تخت)) را میدهد (در نیشابور هنوز استفاده میشود و نیمکت دبستان نیز از آن ریشه میگیرد ) معنی دیگری نیز دارد و باز هم مانند (( کت)) با ضمه ی کاف...این ((کت)) با فتحه ی کاف معنی سوراخ رامیدهد.... منتها با مقیاس بزرگتر ..و جالب اینکه در شهر دزفول سوراخهای بزرگی که لب رودخانه دز توسط اهالی بطور عمودی حفر شده و شمایل یک غار کوچک را داشته و در گرمای 50 درجه این شهرستان بسیار خنک میباشند توسط مردم این دیار (( کت)) با فتحه ی کاف گفته میشود.
بر این اساس غار کتله خور زنجان چه با فتحه ی روی کاف همراه باشد و چه با ضمه.... فرقی نمیکند...چون ساختار این غار پر از سوراخ بوده و شبیه کلماتی مانند : کتک خور...آبشخور...مال خور.....کتله خور نیز به معنای غاری است که درون آن از هر سوی که بنگرید سوراخ خوری دارد.
و بدیهی است که پسوند ((له)) که به ((کت)) چسبیده..مانند کلمه ی ((کوتوله)) به معنای سوراخ کوچک است.
این تحلیل زبان شناسی متعلق به من نیست و تحقیقی کارشناسانه از محققی ادیب در خراسان بنام (( مهندس عباس موزونی)) است که مستقیما نقل قول نمودم.
بانک تصاویر مقاطع میکروسکوپی
|
بانک تصاویر مقاطع میکروسکوپی از کانیهای مختلف بر اساس حروف الفبا
|
فیروزه

![]()

اسفنج ها
اسفنج ها ساده ترين حيوانات پر سلولي هستند و به عبارت ديگر پست ترين و يا ابتدايي ترين جانوران پر سلولي اند. بطور کلي محيط زيست آنها آبي و غالبا دريايي بودند و به جسم خارجي متصل اند. بدن اسفنج ها شبيه يک کيسه تو خالي است که در قاعده به وسيله يک پايه يا بدون پايه به جسمي متصل شده است. ديواره آن پر از سوراخ هاي ريز است و از اين جهت به آنها " Porifera " مي گويند (داراي Fera + سوراخ Porous). حفره مياني را اسپونگوسل گويند که خود از بالا توسط منفذي به نام اسکولوم (دهانه) به خارج باز مي شود. اسپونوگوسل در برخي از اسفنج ها بزرگ و عميق و در بعضي ديگر کوچک و کم عميق است. از نظر شکل بسيار متفاوتند و ممکن است به اشکال مختلف ، استوانه اي، منشوري، کروي، مخروطي، گلداني شکل، ديسکي شکل و... ديده شوند. برخي از آنها داراي پايه کوتاه يا بلند هستند. شکل حيوا ن در برخي ثابت است و در عده اي ديگر ممکن است متغير باشد. ابعاد آن غالبا بين 1 ميلي متر تا 2 متر در قطر و ارتفاع تغيير مي کند. اسفنج هاي عهد حاضر اکثرا به رنگ خاکستري يا خرمايي کم رنگ ديده مي شوند اما گاهي به رنگ هاي قرمز روشن، آبي، بنفش و سياه نيز ديده شده اند.
بدن اسفنج شامل سه نوع سلول اصلی است :
1- سلول های پیناکوسیت
2- سلول های یقه دار : که با تاژک خود جریان آب را به داخل حفره بدنی هدایت می نمایند .
3- سلول های آموبوئید : که سلول های اسکلتی و سلولهای مربوط به تولید مثل سلولهای آموبوئید در یک ماتریکس با سلول های آزاد (ژل کلوئیدی ) قرار می گیرند .
اسفنجها را بر اساس ساختمان اسکلت درونی به 4 رده تقسیم میکنند :
1- رده اسفنجهای آهکی با اسپیکولهایی از جنس کربنات کلسیم مانند لوکوسولینا.
2- رده اسفنجهای شیشهای با اسپیکولهای 6 محوری سیلیسی.
3- رده دمواسپونژیا متشکل از تارهای اسپونژین یا اسپیکولهای سیلیسی و یا هر دو.
4- رده اسکلرواسپونژیا با اسکلت داخلی آن مشابه با اسفنجهای معمولی.
ساختمان مجاری در اکثر اسفنجها ، بسیار پیچیده و دارای انشعابات زیادی است. مجاری با توجه به نوع انشعابات ، به سه گروه تقسیم میشوند: آسکون - سیکون - لوکون
استخوانبندی
بدن نرم اسفنجها بوسیله اجسام ریز متعددی به نام سوزنه (اسپیکول) که به صورت بلورهایی در درون مزانشیم جایگزین شدهاند نگهداری میشود. ترکیب شیمیایی اسپیکولها ، در انواع مختلف اسفنجها تفاوت دارد. در لوکوسولیناوسیفا ، از جنس کربنات کلسیم و در اسفنجهای شیشهای ، از جنس سیلیس است.
اسپیکولها از نظر اندازه و شکل خارجی متفاوت هستند. برخی از آنها پیچیدهاند. اسفنجهای حمام و برخی دیگر از اسفنجها دارای الیاف اسفنجی هستند. ترکیب شیمیایی این ماده مانند ناخن و پشم ، از جنس اسکلروپروتئین و کاملا در برابر آنزیمها مقاوم است.
تولیدمثل غیرجنسی
هرگاه قسمتی از اسفنج آسیب ببیند یا از بین رود، مجددا ترمیم میشود. قابلیت ترمیم در اسفنجها ، بسیار زیاد است. بطوری که هرگاه یاختههای بدن اسفنجی را کاملا از هم مجزا کنند و یاختهها را مجاور هم قرار دهند، اسفنج دوباره به صورت اولیه خود در میآید. تکثیر بسیاری از اسفنجها از راه جوانه زدن است. جوانه ممکن است از تنه اصلی جدا شود و یا متصل باقی بماند که در این صورت به تدریج بر توده اسفنج افزوده میشود. اسفنجهایی که در آب شیرین زندگی میکنند، دارای جوانههای داخلی هستند.
تشکیل جوانههای داخلی ، اسفنجها را از شرایط نامناسب محیطی ، مانند سرما و خشکی مصون نگه میدارد. جوانهها توسط ارکئوسیتها که محتوی مواد غذایی هستند، احاطه میشوند و گاهی نیز غشایی مقاوم ومجهز روزنه ، را فرا می گیرد. در شرایط نامساعد که تنه اصلی اسفنج از بین میرود، جوانهها آزاد میشوند. در شرایط مناسب برای رشد جوانه ، ارکئوسیتها از میان میکروپیل دیواره مقاوم بیرون میآیند و تشکیل اسفنج جدیدی میدهند.
تولید مثل جنسی در اسفنجها
بعضی از اسفنجها مثل سیفا ، یک جنسی و برخی دیگر دو جنسی هستند. تخم و اسپرم ، از ارکئوسیتها مشتق میشوند. اندام تناسلی در اسفنج وجود ندارد. تخم درون مزانشیم باقی میماند و بوسیله اسپرم ، اسفنج دیگری بارور میشود. ابتدا تخم بارور شده سه بار پیدرپی تقسیم میشود و هشت یاخته جدید بوجود میآورد.سطح تقسیم بعدی ، افقی است. هشت یاخته بزرگ ، اپیدرم را تشکیل میدهد و هشت یاخته کوچک ، کوانوسیتها را بوجود میآورد. این مرحله بلاستولاست و حفره داخلی بلاستوسیل نیز وجود دارد. پس از این مرحله لارو شناگر آزاد ، به نام آمفی بلاستولا بوجود میآید که به زودی ساکن میشود و پس از طی دوران رشد و نمو ، اسفنج بالغ را میسازد
دانلود کتاب کانی شناسی غیرسیلیکاتها برای موبایل
توضیحات:
این فایل به صورت jar میباشد و در اکثر گوشی های موبایل از جمله سونی اریکسون،نوکیاو... قابل اجرا میباشد.
خصوصیات بلور شناسی هورنبلند
HORNBLENDE
Optical Properties
| Colour Pleochroism |
distinctly coloured, shades of green, yellow-green, blue-green and brown X = light yellow, light yellow green, light blue green Y = green, yellow green, gray-green, brown Z = dark green, dark blue-green, dark gray-green, dark brown |
Form | found as slender prismatic to bladed crystals, with a 4 or 6 sided cross section which exhibit amphibole cleavage at 56 and 124°, also as anhedral irregular grains |
| Relief RI |
moderate to high nalpha = 1.60-1.70 nbeta = 1.61-1.71 ngamma = 1.62-1.73 |
Cleavage | amphibole cleavages on {110} intersect at 56-124° fragment shape is controlled by cleavage |
| Birefringence Interference Colours |
0.014-0.034 usually upper first or lower second order, but may be masked by mineral colour |
Twinning | simple and lamellar twins on {100} are not uncommon |
| Interference Figure Optic Sign 2VX |
biaxial positive or negative 35 - 130° |
Optic Orientation | X^a = +3 to -19°, Y = b, Z^c = +12 to +34°, optic plane = (010) basal sections exhibit symmetrical extinction with the slow ray parallel to the long diagonal between the cleavages, longitudinal sections are length slow |
| Composition | exhibits a wide range of compositions | Alteration | may be altered to biotite, chlorite or other Fe-Mg silicates |
| Occurrence | common mineral found in a variety of geological environments, i.e. in igneous, metamorphic and sedimentary rocks | Distinguishing Features | cleavage and grain shape, inclined extinction, pleochroism |
خصوصیات بلورشناسی مسکوویت
MUSCOVITE
Optical Properties
| Colour Pleochroism |
colourless non pleochroic |
Form | found as micaceous flakes or tablets with irregular outlines |
| Relief RI |
moderate positive nalpha = 1.552-1.580 nbeta = 1.582-1.620 ngamma = 1.587-1.623 |
Cleavage | perfect on {001} |
| Birefringence Interference Colours |
0.036-0.049 vivid second order blues and greens |
Twinning | rare |
| Interference Figure Optic Sign 2V |
biaxial negative 30-47° |
Optic Orientation | parallel extinction, cleavage traces are length slow |
| Composition | highly variable | Alteration | not generally altered |
| Occurrence | common in a wide variety of metamorphic rocks, felsic igneous rocks and as detrital grains in sedimentary rocks | Distinguishing Features | colourless, parallel extinction, "birds-eye" extinction |
خصوصیات بلور شناسی بیوتیت
BIOTITE
Optical Properties
| Colour Pleochroism |
typically brown, browhish green or reddish brown distinctly pleochroic |
Form | tabular crystals parallel to {001} with a rough hexagonal shape, also as micaceous or tabular grains or grains with irregular outlines |
| Relief RI |
moderate to moderately high positive nalpha = 1.522-1.625 nbeta = 1.548-1.672 ngamma = 1.549-1.696 |
Cleavage | perfect cleavage on {001} |
| Birefringence Interference Colours |
0.03-0.07 up to third or fourth order, a strong mineral colour may mask the interference colour |
Twinning | rarely visible |
| Interference Figure Optic Sign 2V |
biaxial negative 0-25° |
Optic Orientation | extinction is parallel or nearly parallel, with a maximum extinction angle of a few degrees. Cleavage traces are length slow. |
| Composition | variable composition | Alteration | alters to chlorite, clay minerals, and/or sericite, iron-titanium oxides, epidote, calcite, and sulphides |
| Occurrence | common in a wide range of igneous and metamorphic rocks and may be an important detrital mineral in sediments | Distinguishing Features | colour, pleochroism, "birds-eye" extinction, nearly parallel extinction |
خصوصیات بلورشناسی الیوین
OLIVINE
Optical Properties
| Colour Pleochroism |
usually colourless, darker colours correspond to higher iron content non pleochroic |
Form | generally subequant anhedral grains or aggregates in intrusive and metamorphic rocks. Equidimensional or elongated euhedral grains in volcanics |
| Relief RI |
high positive nalpha = 1.636-1.827 nbeta = 1.651-1.869 ngamma = 1.669-1.879 |
Cleavage | not observed |
| Birefringence Interference Colours |
0.033-0.052 up to third order |
Twinning | not common |
| Interference Figure Optic Sign 2V |
biaxial positive or negative 46-98° |
Optic Orientation | elongate grains have parallel extinction and may be either length fast or slow |
| Composition | minor substitution of Mn, Zn, Ca, Ni, Cr or Al for Fe and Mg | Alteration | commonly alters to iddingsite and chlorophaeite, which are really mixtures of various minerals which cannot be identified, and serpentine. Alteration progresses from the edge and along cracks |
| Occurrence | pure Fo (Mg-rich) is restricted to metamorphosed carbonates, intermediate Fe-Mg olivine is common in mafic and ultramafic igneous rocks, Fe-rich olivine occurs in felsic rocks. | Distinguishing Features | high birefringence, distinctive fracturing, lack of cleavage, and alteration products. |
طبقه بندي فولک و ايراد هاي وارد بر آن ( به همراه چگونگي نامگذاري سنگها در اين طبقه بندي بطور کامل )
طبقه بندي فولک و ايراد هاي وارد بر آن ( به همراه چگونگي نامگذاري سنگها در اين طبقه بندي بطور کامل )
طبقه بندي فولک کربنات ها را به دو دسته آلوکم ها و اورتو کم ها تقسيم مي کند. آلوکم ها داراي دانه هاي اينتراکلست، اائيد، پلوئيد و قطعات فسيل است و اورتوکم ها تنها از ميکريت تشکيل شده اند. در حاليکه در طبقه بندي دانهام سنگ هاي کربناته بر اساس درصد دانه هاي موجود در سنگ به مادستون، وکستون، پکستون، گرينستون و باندستون تقسيم مي شوند.
فولک در سال 1995 سنگ هاي رسوبي آواري و شيميايي را تقسيم بندي کرده است. امروزه اين طبقه بندي توسط اکثر زمين شناسان به کار برده مي شود. بر طبق نظر فولک سنگ هاي رسوبي از سه بخش عمده تشکيل شده اند که به نسبت هاي متفاوت در سنگ موجود مي باشند اين سه بخش عبارتند از:
اجزاي تشکيل دهنده آواري
اين نوع رسوبات از ذراتي تشکيل شده است که از تخريب و فرسايش مواد خشکي سرچشمه گرفته و پس از حمل در داخل حوضه رسوبي ته نشين شده است. براي مثال مي توان ذرات ماسه اي کوارتز، فلدسپات، کاني هاي سنگين ، کاني هاي رسي و.. را که از تخريب سنگ هاي قديمي به وجود آمده اند را نام برد.
اجزاي تشکيل دهنده آلوکميکال :
آلو allo در زبان يوناني به معني غير عادي يا بيگانه مي باشد و در اين جا عبارت از رسوباتي است که منشا آنها شيميايي يا بيوشميايي بوده و درون حوضه رسوبي ته نشين مي شوند و بعد از ته نشين شدن دوباره به حرکت درآمده و رسوب مي کنند. بنابراين غير عادي بودن آنها به دليل حرکت مجدد و رسوب کردن آنها مي باشد براي مثال مي توان اووليت ها، خرده هاي اسکلتي ، پلت ها و اينتراکلست ها را نام برد.
اجزاي تشکيل دهنده ارتو کميکال:
ارتو ortho در زبان يوناني به معني واقعي يا عادي مي باشد و شامل رسوبات شيميايي است که درون حوضه رسوب کرده و بعد از عمل ته نشيني هيچ گونه حرکت و جابجايي در آنها صورت نمي گيرد. براي مثال مي توان کلسيت ريز بلور، لجن دولوميتي و همچنين کاني هاي جانشيني را نام برد.
سنگ ها در طبقه بندي فولک :
فولک براساس نسبت درصد اجزاي تشکيل دهنده سنگ، سنگ هاي رسوبي را به پنج گروه تقسيم کرده است که با علايم اختصاري T، IA، IO، A و O نشان داده مي شوند.
T : در جدول نماينده سنگ هاي آواري يا Terigenous از قبيل گل سنگ ها، ماسه سنگ ها و کنگلومراها مي باشد که در حدود 65 تا 70 درصد مقاطع چينه شناسي را تشکيل مي دهد.
IA: نشان دهنده سنگ هاي آلوکميکال ناخالص يا سنگ هاي آواري ناخالص از قبيل شيل هاي فسيل دار و سنگ هاي آهکي اووليتي يا ماسه سنگ هاي فسيل دار مي باشد و اين گروه در حدود 10 تا 15 درصد از سنگ هاي رسوبي را تشکيل مي دهند.
IO : نشان دهنده سنگ هاي ارتوکميکال ناخالص يا سنگ هاي شيميايي ناخالص مانند سنگ هاي آهکي ريزبلوردار است. اين گروه در حدود 2 تا 5 درصد از سنگ هاي رسوبي را تشکيل مي دهند.
A: بيانگر سنگ هاي آلوکميکال مثل آهک يا دولوميت هاي فسيل دار، اووليت دار و يا اينتراکلست دار مي باشد و در حدود 8 تا 15 درصد از مقاطع چينه شناسي را اشغال مي کند.
O : نماينده سنگ هاي ارتوکيکال همانند سنگ آهک ها يا دولوميت هاي ريز بلور، انيدريت و چرت مي باشد که در حدود 2 تا 8 درصد از سنگ هاي رسوبي را تشکيل مي دهد.
اشکالات طبقه بندي فولک
فولک در طبقه بندي خود سنگ هاي پيروکلاستيکي و کربن دار را در نظر نگرفته است. و اين عامل باعث به وجود آمدن يک سري ايرادات و اشکالاتي در تقسيم بندي فولک مي شود. ولي در حالت کلي براي آسانتر شدن و کاربرد ساده تر ، زمين شناسان سنگ هاي رسوبي را به سه گروه اصلي آواري، شيميايي و بيوشيميايي و ولکاني کلاستيکي تقسيم کرده اند.
فولک ماسه سنگها بر اساس درصد کانيهاي تشکيل دهنده سنگ تقسيم بندي کرده است. در اين طبقه بندي از مثلثي که در رئوس آن 3 حروف Q ، F و R نوشته شده است استفاده ميشود. قطب Q شامل انواع کوارتز و متا کوارتزيت بوده ، ولي شامل چرت نميشود. قطب F شامل انواع فلدسپات پتاسيم يا سديم يا کلسيم به اضافه خردههاي گرانيتي و گنايسي است.
قطب RF يا R شامل انواع خرده سنگها از قبيل چرت ، اسليت ، شيست ، خردههاي ولکانيکي ، سنگ آهک ، ماسه سنگ و غيره ميباشد. در اين طبقه بندي درصد ماتريکس ، سيمان شيميايي ، گلاکونيک ، فسفاتها ، فسيلها ، کانيهاي سنگين ، ميکا و ... در نظر گرفته نميشود. بعد از تعيين مقادير Q ، F و RF در سنگ ، آنها را به درصد تبديل کرده و بعد از تعيين درصدها و محاسبه نسبت F/RF ، اسم سنگ را بدست ميآورند.
کوارتز آرنايت (Quartz arnite) : در اين نوع سنگ بايد مقدار Q بيش از 95درصد ذرات اصلي سنگ باشد.
ساب آرکوز (Sabarkose) : اگر بين 5 تا 25 درصد ذرات اصلي تشکيل دهنده سنگ در قطب F قرار گيرد و مقدار F بيشتر از R باشد، سنگ حاصله ساب آرکوز ناميده ميشود.
آرکوز (Arkose): آرکوز عبارت از سنگي است که بيش از 25 درصد ذرات آن را فلدسپات تشکيل داده و نسبت بين F/RF از 1/3 بيشتر ميباشد.
در مورد آرکوز اطلاعات بيشتر را از اين لينک بگيريد
ليتارنايت (Litharnite): ليتارنايت سنگي است که بيش از 25 درصد ذارت آن در قطب R بوده و نسبت بين F/RF از 3/1 کمتر است.
ليتيک آرکوز (Lithico arkose) : در صورتي که نسبت F/RF بين 1/1 تا 1/3 باشد، سنگ را ليتيک آرکوز مينامند.
فلدسپاتيک ليتارنايت (Feldespatic litharnite): اين واژه هنگامي بکار ميرود که نسبت F/RF بين 3/1 تا 1/1 باشد.
ساب ليتارنايت (Sublitarnite): اگر بين 5 تا 25 درصد ذرات اصلي تشکيل دهنده سنگ از نوع خرده سنگها باشد و مقدار آنها از فلدسپاتها بيشتر باشد نام سنگ ساب ليتارنايت خواهد بود.
تقسيم بنديهاي ريزتر سنگهاي حاوي خرده سنگ
اگر بعد از محاسبه نام سنگ يکي از اسامي ليتارنايت ، ساب ليتارنايت و يا فلدسپاتيک ليتارنايت باشد، مقدار خرده سنگهاي موجود در سنگ را به درصد جديد تبديل کرده و به روي مثلث ديگري بر اساس اين درصد جديد ميتوان نام سنگ را مشخص کرد. اگر جنس خرده سنگها از نوع ولکانيکي باشد، سنگ را ولکانيک آرنايت (Volcanic aernite) و اگر از جنس دگرگوني باشد، فيلارنايت (phillarnite) و اگر رسوبي باشد، سديمنت آرنايت يا سدآرنايت (Sediment arnite or Sedarenite) مينامند.
تقسيم بندي سد آرانايتها
اگر نام سنگ در قسمت سد آرانايتها قرار بگيرد ميتوان دو مرتبه مقدار خرده سنگهاي رسوبي را به دو درصد جديد تبديل کرده و نام سنگ را بر روي مثلث ديگري مشخص نمود. اگر خرده سنگها بيشتر از نوع چرت باشد، سنگ را چرت آرنايت (Chert-arnite) و اگر بيشتر از نوع آهک باشد، کالک آرنايت (Calc-arnite) و اگر از جنس ماسه سنگي يا شيلي باشد، سنداستون آرنايت و يا شيل آرنايت (Sandstan-arnite or Shale arnite) مينامند.
اطلاعات بیشتر و متن انگلیسی در ادامه مطلب
ده واقعه مهم جهان به روایت عکس های ماهواره ای
این عکس منهتن را بعد از حملات یازده سپتامبر نشان می دهد ۹.۱۵ دقیقه صبح گرفته شده است
این عکس اندونزی را بعد و قبل از سونامی نشان می دهد
این عکس به سه گردباد که همزمان بر روی چین مستقر هستند اشاره می کند
این عکس شهر باستانی انکوروات در جنگل های استوایی کامبوج را نشان می دهد سیستم های شهر و مزارع ساخته شده به خوبی قابل رویت هستند
این عکس جزیره نخل در دوبی را نشان می دهد زیر بنای این جزیره ۸۰ میلیون متر مکعب است این جزیره تماما ساخته بشر است و در آن پارک آبی سینماها مراکز خرید و…قرار دارد
این عکس واژگون شدن کشتی کروز را بوسیله طوفان نشان می دهد
این عکس سرازیر شدن نفت به ساحل لبنان را نشان می دهد
این عکس آتش سوزی عظیم ایجاد شده در جنگل های کالیفرنیا را نشان می دهد این آتش سوزی دلیل انسانی داشت
این عکس آتشفشان Ubinas در پرو زا نشان می دهد
ویرانی ایجاد شده در پورتافارم زیمباوه
منبع: وب لاگ کاسپر
ارائه دروس زمین شناسی به صورت power point
|
منبع:http://powerpoint.pnu.ac.ir
| |||
| ردیف |
نام درس |
نويسنده | دريافت فايل |
ارائه دروس زمین شناسی به صورت power point-قسمت دوم
|
منبع:http://powerpoint.pnu.ac.ir
| ||||
|
نام درس |
نويسنده | دريافت فايل | ||
| ۱ | آبهاي زير زميني | محبي حسن آبادي | |
| ۲ | آتشفشان شناسي | اشراقي | |
| ۳ | اصول چينه شناسي | دكتر كبريايي زاده | |
| ۴ | بلور شناسي | اله پور | |
| ۵ | بلور شناسي | اتردي | |
| ۶ | بلور شناسي نوري | قانعي اردكاني | |
| ۷ | بلور شناسي نوري | دكتر اترودي | |
| ۸ | بلور شناسي هندسي | محمدي | |
| ۹ | پترولوژي | محمدي | |
| ۱۰ | پترولوژي | دكتر اترودي | |
| ۱۱ | تخمين وارزيابي ذخاير معدني | دكتر حاج عليلو/مهندس خالقي | |
| ۱۲ | تخمين وارزيابي ذخاير معدني | نجف زاده | |
| ۱۳ | چينه شناسي | شيرازي | |
| ۱۴ | خاك شناسي | ارزاني |

















ارائه دروس زمین شناسی
